آرتینآرتین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

ثمره عشق

پایان پنج ماهگی،اولین مروارید

1392/9/1 22:22
نویسنده : مامانی
1,039 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسلم

یه ماه دیگه گذشت.هم ماه خوبی بود و هم بد.خوب بود چون هر روز نسبت به روزقبل شیرین تر و خوردنی تر میشی و من و بابا از دیدنت و داشتنت لذت میبریم و خداروشاکریم و بد بود پون وقتی برای چکاپ ماهانه دکتر بردمت بهم گفت که 200 گرم وزنت کمه و باید بهت غذای کمکی بدم

منم که اصلا دوست نداشتم تا پایان 6 ماهگی بجز شیر مادر چیزی بخوری حسابی داغون شدم،اما دکترت گفت اگه کمکی نخوری افت میکنی و مجبور شدم راضی بشم.قرار بر این شد که روزی 2 بار فرنی و شب به شب هم 60 سی سی شیر خشک بهت بدم و از همون شب یعنی 132 روزگی خوردن اولین خوراکی ،به غیر از شیرم رو تجربه کردی.اصلا هم دوست نداشتی شیر خشک بخوری و از 60 سی سی فقط 10 سی سی با سختی و گریه خوردی و هر کار کردم دیگه نخوردی.اما انگار همون مقدار اینقد روت تاثیر گذاشت که سه ساعت کامل خوابیدی و بعد برای شیر بیدار شدی

فردا صبحش هم برات یه ذره فرنی درست کردم و چون نبات توش داشت و شیرین بود از طعمش خوشت اومد و نوش جون کردی مامانی.

اما من هنوزم اعصابم بهم ریخته بود و عذاب وجدان داشتم که چرا شیرم برات کافی نبود .یواش یواش به شیرخشک هم عادت کردی و با کلی سختی تقریبا 40 سی سی میخوردی و تا آخر ماه دیگه همه 60 سی سی رو با قطره چکان بهت میدادم،آخه بلد نیستی با شیشه بخوریفرنی رو هم بعضی وقتا دوست داشتی و بعضی وقتا بد میخوردی.

اما بعد که با چند تا از دوستام صحبت کردم دیدم انگار الان همه دکترها قبل از پایان 6 ماهگی برای بچه ها غذای کمکی تجویز میکنن و یه ذره خیالم راحت شد و یه کم از عذاب وجدانم کم شد.البته هنوزم سعی ام بر اینه که تا میشه شیر مادر بخوری چون برای ایمنی حال و آیندت خیلی مفیده پسر گلم.

خلاصه که پنجمین ماهت اینطوری سر شد و وقتی چند روز پیش دکترت ویزیتت کرد گفت که 600 گرم وزن گرفتی که خوبه.گفت سه ماهه اول باید ماهی 900 گرم و سه ماهه دوم هر ماه 600 گرم وزن اضافه کنی که خداروشکر این ماه خوب بوده و هفت کیلو و چهارصد گرم با قد 69 سانت و دور سر 43 بودی الهی قربونت برم کوچولوی من.البته این اندازه ها مال 163 روزگیته و آخر ماه 6 اگر به امیدخدا 7800 گرم بشی یعنی رشدنرمال داشتی انشااااللللله.

خوابت خیلی کمه و همه تعجب میکنن وقتی میبینن که همش بیداری.پسر گلم یه ذره بیشتر بخواب تا بهتر رشد کنی فدات بشم عسل مامان.نمیخوام تپل بشی فقط سالم باش ورشد نرمال داشته باشی من راضی ام نفسم.

      

      

          

 

                                

 توی این ماه بازم یه نامزدی داشتیم و این سومین جشنی بود که پسر قشنگ من از وقتی به دنیا اومده بود میرفتیم و باز از داماد شیک تر بودی هزارماشالله.

چند تایی هم مهمونی داشتیم و همش سرگرم بودیم و خوش گذروندیم.

      

         

             

و اما اتفاق مهم این ماه این بود که اولین مروارید کوچولو و سفید و زیبا توی دهان کوچولوت پیدا شد.30 مهر یعنی دقیقا 150 روزگیت بود که غروب بعد از خوردن فرنی خوابیده بودی که یهو توی خواب گریه کردی و بیدار شدی.گریه خیلی بدی بود و معلوم بود که یه جاییت درد میکنه.من و بابا هی بغلت کردیم و واسه اینکه آرومتر بشی خواستم بهت شیر بدم که یهو احساس کردم دندون پایینت درومدهو نگاه کردم و دیدم پسر طلام یه مروارید سفید داره و کلی بوست کردیم و خوشحال شدیم و خودت هم میخندیدی قربونت برم الهی.

فردای اونروز یعنی آخر 5 ماهگیت هم یه سفر 2 روزه و دسته جمعی به زنجان داشتیم که خیلی خوش گذشت و اونجا مامانی و خاله ها دندونت رو دیدن و کلی ذوق کردن و همه تبریک گفتن و مامانی فرح برای بیرون زدن اولین دندونت بهت هدیه داد.

      

آرتین جونم از طرف خانواده من اولین نوه و اولین نتیجه و اولین نبیره هستی و رفتیم خونه مامان بزرگ مامانی که شما اولین نبیرش هستی و وقتی وارد خونه شدی برات اسپند روشن کردن و شکلات روی سرت ریختن و دایی و زندایی مامانی فرح هم اولین بار بود که میدیدنت و همش دست به دست می گشتی.توی اون 2 روز خاله های مامانی ام اومدن دیدنت و هر کی می دیدت بهت میگفت مجید کوچولو و منم میگفتم پسر کو ندارد نشان از پدر    تو بیگانه خوانش نخوانش پسر  و بعد همه میخندیدن و میگفتن واقعا درسته.

اینجا هم یه دریاچه و سد نزدیک خونه دایی رضا ایناس که همگی رفتیم و خاله هانیه ازت عکس گرفت.

        

                               

 از زنجان که برگشتیم هم 5 روز از بیرون زدن اولین دندونت گذشته بود که دندون بغلیش هم بیرون زد و جیگر مامان و بابا 2 تا مروارید کوچولوی پایینی رو دراورد.

مبارکه مامان جونم.انشالله بقیه دندوناتم راحت و سبک دربیاد و همیشه سلامت باشی گلم.

 

اینم از پنجمین ماه زندگیت که شکرخدا بسلامتی گذشت.عزیزتزینم از خدا میخوام که همیشه سلامت و شاد باشی و سایه خدا همیشه روی سرت باشه و  عاقبت به خیر بشی انشالله.

تو شیرینی زندگی مامان و بابایی پسرم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سهیلا
7 دی 92 15:15
سلام دندونت مبارک گل پسرکککککککککککککککک ماشاالله هر روز داری خوردنی تر میشی *********************** مرسی خاله جووووووونم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثمره عشق می باشد