پسر یا دختر؟

سلام بهونه زندگیم

امروز میخوام از 25 آذر واست بگم.آخه اونروز من یه سونوگرافی داشتم که هم از سلامتیت مطمئن بشیم و هم بدونیم جنسیت نینی گلمون چیه.البته اینم بگم که از روز اول به دلم افتاده بود که گل پسر دارم و همه هم بهم میگفتن که بهت میاد پسر داشته باشی.اما خب مامانی میخواست شروع کنه سیسمونی بخره و میگفت باید مطمئن بشه که پسرونه بگیره یا نه.

صبح سرد و بارونی ای بود که همراه بابا رفتیم.شنیده بودم که اگر قبل از سونوگرافی یه چیز شیرین بخوریم جنین در حین سونو هی حرکت میکنه و میشه حرکاتشو راحت دید. واسه همین یه بسته نقل که خاله خورشید یکی از دوستای خوب من برام از مشهد آورده بود رو باز کردم و وقتی به خودم اومدم کل بسته رو خورده بودم.اون موقع هنوز حرکاتتو خوب احساس نمیکردم آخه خیلی کوچولو بودی فدات بشم.

نوبت من که شد رفتم داخل اتاق و بعد توی مانیتور دیدمت.قربونت برم پسر نازم

همش داشتی مثل ماهی از اینور به اونور میرفتی. از دکتر خواهش کردم بابا رو هم صدا کرد داخل اتاق و پسر طلاشو دید.هردومون داشتیم ضعف میکردیم واسه اون قد وقامت کوچولوت عزیزدلم. اینقد محو حرکاتت شده بودم که یادم رفت بپرسم جنسیتت چیه که یه دفعه دکتره وسط توضیحاتی که میداد گفت پسره.همون لحظه من و بابا به هم نگاه کردیم و لبخند زدیم.

بعد صدای قشنگ قلبتو برامون گذاشت و من باز مثل همیشه چشام پر اشک شد. هر دفعه که صدای قلبتو میشنوم از ذوقم اشکم راه میفته .خیلی خوشحال بودیم اما دکتر گفت طبق وزن و قدت سنت ده روز کمتر از سن واقعیته.دلم یه جوری شد،خیلی ترسیدم.اما بعدا کلی تحقیق کردم و دیدم اینقد اختلاف انگار طبیعیه.دفعه بعد هم که رفتم سونو  خداروشکر سن و وزنت باهم یکی شده بود.

بعدش برگشتیم خونه و همون روز اسم قشنگ  که امیدوارم خودت هم خوشت بیاد رو با بابا انتخاب کردیم.دوست داشتیم یه اسمی برات بزاریم که توی اطرافیان تکراری نباشه.آخه شما گل پسر قند عسل منی و تکی و اسمت هم باید تک باشه دیگه نفس مامان.

خیلی دوست دارم پسرم خیلی زیاد.تورو خدا خوب رشد کن و به موقع و صحیح و سالم بیا توی بغلم.                                                              

                                                     &